سنت های کهن عزاداری در قم
تاریخ انتشار: ۴ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۱۷۳۸۸
مردم قم از زمان های بسیار قدیم به دلیل وجود بارگاه حضرت معصومه(س) و حضور علما در این شهر به عنوان عاشقان و محب اهل بیت(ع) شناخته میشدند.عشق به امام حسین(ع) قرن هاست که در دل شیعیان زبانه میکشد و چون گذشته عاشقان خود را واله و شیدا میکند .
به گزارش خبرگزاری شبستان از قم، مردم قم از زمان های بسیار قدیم به دلیل وجود بارگاه حضرت معصومه(س) و حضور علما در این شهر به عنوان عاشقان و محب اهل بیت(ع) شناخته میشدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
درواقع چیزی که قم را بهعنوان قطب فرهنگی و دینی از دیگر مناطق ایران متمایز کرده است وجود حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س)، مسجد مقدس جمکران و وجود بیش از 440 امامزاده است. در هرکدام از این مکانهای مذهبی و زیارتی مراسم عزاداری مطابق رسوم آن محله برگزار می شود.
خانههای مشهوری که در قم اقامه عزا می کردند
در سالهای دور و در زمان خلفای جور در قم همانند سایر نقاط کشور، عزاداریها بیشتر در خانهها و به صورت پنهانی صورت میگرفت و تمام طبقات، در خانههای خود اقامه عزا میکردند.
از خانههای معروفی که در قم سالیان دراز تا به امروز مبادرت به اقامه عزاداری میکردند میتوان به خانه مرحوم آقا میر سید عبدالله مجتهد برقعی قمی با سابقه یکصد و سی سال ، خانه مرحوم حاج کمال در محله درخت پیر که حالت تکایای قدیمی را دارد و سابقه عزاداری در آن خانه به یک صد و پانزده سال میرسد، خانه حاج محمد رضا زاد از تجار معروف بازار ، خانه مرحوم تقی وطنخواه در محله میدان میر که سابقه آن به 90 سال میرسد، خانه حاج سید جعفر جنابان که از تجار معروف قم بوده، خانه حاج سید باقر روحانی از تجار بازار واقع در گذر قلعه، خانه حاج سید عباس جدایی در محله ی الوندیه اشاره کرد.
تکایای قدیمی قم
تکیه یا تکیه گاه، بعد از مسجد، در حقیقت پایگاه معنوی مسلمانان، به ویژه شیعیان به حساب میآید و جایی است که مردم با تعزیه خوانی و سوگواری بر سالار شهیدان و یاران باوفایش به او متوسل میشدند.
در گذشته تا پایان حکومت قاجاریه، محوطه تکایا، مانند امروز، مفروش نبود و اکثر عزادارن، بر روی زمین خاکی مینشستند و فقط تعداد معدودی از زنان و مردان بودند که پارچه کوچکی جهت زیرانداز همراه خود میآوردند.
اگر بخواهیم از تکایای قدیمی و باسابقه قم نام ببریم میتوان به تکیه میدان میر که سابقه آن به عهد اشعری ها میرسد، تکیه سنگ سیاه که پس از روی کار آمدن سلسله صفویه تأسیس شد، تکیه میرزای قمی یا تکیه پشت مسجد که در پشت مسجد جامع قم قرارداشت و از زمانهای قدیم، در آن جا تعزیه خوانی می کردند اشاره کرد.
تکیه گذر جدا ، تکیه شاه خراسان، تکیه حاج سید حسن با سابقه دویست و پنجاه سال ، تکیه عشقعلی با سابقه دویست و پنجاه سال، تکیه ملامحمود، تکیه یزدی ها در پشت بازار قم، تکیه باغ پنبه، تکیه پنجه علی با سابقه یک صد و پنجاه سال، تکیه متولی باشی که در اوایل سلطنت مظفرالدین شاه قاجار توسط آقا سید محمدباقر، متولی باشی آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه (س) بنیان گذاشته شد و تا پایان حکومت پهلوی دوم دوام داشت از دیگر تکایای معروف در قم بودند.
تکیه گذر صادق، تکیه بزرگ، تکیه عربستان، تکیه سیدان، تکیه ارک و تکیه هیئت عزاداری روحانیون، که مرکز تجمع آنان، مدرسه رضویه واقع در خیابان آذر فعلی بوده و به سرپرستی آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری بنیان گذاشته شد نیز از تکایای معروف قم بوده اند.
از هیئت های معروف قم نیز می توان به هیئت های آلوچو، هیئت کوچه حکیم، هیئت سلطان محمد شریف، هیئت دروازه کاشان، هیئت شاهزاده ظهیر اشاره کرد.
قدمت و رسوم عزاداریها در قم
همچنین برخی از حسینیهها قدمت بالای صدسال دارند و گاهی منتسب به قومیتهای خاصی هستند، مثل حسینیه نجفیها، حسینیه کربلاییها، تکیه یزدیها، مسجد رضوات، مسجد جامع و تکیه چهل اختران که بیشتر منتسب به سادات چاوشی بومی آن محله است، ازجمله میراث فرهنگی ، تاریخی و مذهبی قم هستند.
دستههای عزاداری نیز ازجمله عزاداریهای موردعلاقه قمیهاست، پرچم، کتل، طوق و علم از نشانههای حضور در دستههای عزاداری در قم است، دسته سادات در روز عاشورا و دسته شاه حمزه که در شب تاسوعا به مقصد امامزاده سید علی دودسته معروف قم و موردعلاقه قمیها هستند.
یکی از سنتهای قدیمی نمایش کاروان اسرا در بین دستهها و عزاداریهاست که این شیوه نیز روضهای به شیوه مصور و شبیه تعزیه خوانی است.
سنت گل مالی در عزاداریها از قدیمالایام میان مردم مختلف کشور مرسوم است، در قم نیز کاسه گل که حاوی خاک تربت امام حسین(ع) است در بین دسته عزاداری چرخانده شده و مردم به رسم قدیم پیشانی، صورت و شانههای خود گلی خواهند کرد.
اجرای تعزیه در قم
یکی از آداب و رسوم برگزاری مراسم عزاداری در قم تعزیه است و پیشینیان معتقد بودند بعد از نماز و مسجد، تعزیه و تکیه حافظ و نگهدار دین است.
تعزیه خوانان در تعزیه ، مجالس مختلفی را به نمایش می گذاشتند ، بعضی از مجالس بیانگر اتفاقات کربلا بود و بعضی دیگر مصائب خاندان پیامبر(ص) را بازگو می کرد.
در مجالس تعزیه انواع حماسی، اخلاقی و عاشقانه به چشم می خورد و هدف از اجرای آن ایجاد شور قدسی، تطهیر روح و تزکیه نفس ، تسکین آلام ودردها وتحکیم همبستگی و وحدت در میان اقشار جامعه است.
عده ای از سحرگاهان با آب پاش، مسیر عزاداران را آب پاشی می کردند تا از برخاستن گرد و غبار و شیوع بیماری جلوگیری کنند.
اهالی هر منطقه هرگز دسته عزاداری، محله خود را رها نکرده و به محله دیگری نمیرفتند.
طبل زنی در سپیده دم روز عاشورا برای خبر مردم از برپایی دسته ها از آداب عزاداری در قم به شمار میرفت و در روز عاشورا و تاسوعا نیز چند نفر در جلوی دستهها راه می افتادند که عده ای کاه و گل و خاکستر و عده ای گلاب، بر سر و روی دسته ها میپاشیدند.
برپایی سقاخانه های سیار و قربانی شتر، گاو، گوساله یا گوسفند، جلوی برخی دسته های عزادار از برنامه های برخی دسته ها بود و علما به این برنامه توجه داشته و سفارش می کردند.
آیین چاووشیخوانی محرم
یکی از سنتهای قدیمی که هر ساله در آستانه فرارسیدن ماه محرم در قم به اجرا میرسد سنت چاووشیخوانی است، این حرکت اصیل نه تنها یک آیین مذهبی و قدیمی است بلکه روایتی از فرهنگ مردم برای جاودانه ماندن حماسه عاشورا و یادمانی برای با خبر کردن مردم از فرارسیدن ایام عزاداری حسینی است.
در این آیین سنتی که قبل از فرارسیدن ماه محرم برپا میشود، کاروانی در شهرها و روستاها به حرکت در میآید و آمدن محرم را با ذکر شعرهایی حزین به مردم خبر میدهد. این حرکت اصیل چند سالی است در شهر قم به همت شهرداری با شکوه و عظمت خاصی برگزار میشود و آیین چاووشیخوانی را زنده نگه داشته شده است.
امسال نیز شهرداری قم با همت سازمان فرهنگی هنری و سازمان پارکها و فضای سبز، کاروان «سفینةالنجاة» را در آستانه محرم در شهر کریمه اهل بیت(س) به حرکت درآورد و خبر فرارسیدن ماه حزن و اندوه را به مردم این شهر خبر داد.
سیاه پوش کردن مساجد و تکایا
مغازهها با پرچمهای سیاه آذینشدهاند، بلوارها غم دار هستند و دیگر خبری از چراغانی غدیر نیست، انگار همه میخواهند بگویند که فاصله غدیر تا عاشورا چقدر کوتاه بود.
پس از گذشت 1400 سال، حتی ماشینهای شهر خود را با پرچمهای سیاه و ماشین نوشتههایی از جنس کربلا آذین کردهاند، شهر سیاهپوش شده و عطر و بوی محرم، طبل، سنج و هیئت است که روح و جانت را نوازش میدهد، بازار قم این روزها شلوغ است همه برای خرید پیراهن مشکی از هم سبقت میگیرند.
پخش نذری در بین عزاداران
نذورات در بین مسلمانان در ایام مختلفی وجود دارد که ماه محرم از ایامی است که نذری های زیادی در آن داده می شود؛ آیین نذری دادن به عزاداران امام حسین(ع) سنتی دیرینه و پسندیده در میان اکثر مسلمانان و به خصوص شیعیان دنیاست که در کشورمان رواج بیشتری دارد و شب و روز تاسوعا و عاشورا به اوج خود می رسد.
بیشتر این نذریها به صورت طبخ غذا و پخش آن میان مردم و عزاداران امام حسین(ع) است، به علاوه توزیع غذا در دسته ها و هیئتهای مذهبی در این ایام معمول است.
نذر شامی پزان آسید حسین
همزمان با ایام اربعین حسینی ، مراسم آیینی شامی پزان در قم برگزار شد. این مراسم توسط خانواده آسید حسین انجام می شود که 31 سال قبل پسرش مجتبی بینایی اش را با نذر و نیاز به دست آورده است.
حضور اقوام و برگزاری رسوم بومی و محلی
اقوام عرب، افغانستانی و آذری در قم نیز عزاداریهای مختص به خود را دارند، در منطقه نیروگاه که اغلب مردم آن منطقه آذریزبان هستند، مداحی به زبان ترکی و عزاداری ترکی صورت میگیرد، در محله شهر قائم تعداد زیادی از مهاجران افغانستانی حضور دارند که آنها نیز به شیوه بومی و سنتی خود عزاداری جذابی دارند، همچنین نجفیها دسته مشعل را دریکی از شبهای دهه اول محرم را داند که اینها ازجمله سنتهای اقوام در قم است.
دستهی عزاداری مشق شمشیر
مشق شمشیر آیین سنتی عزاداری اهالی نجف اشرف است که روایت کننده آن است که در شب عاشورای حسینی، حبیب بن مظاهر اسدی برای آرام کردن حضرت زینب کبری(س) به همراه حضرت اباالفضل عباس(ع) و یارانی که برای دفاع از دین و امام خودمانده بودند به سمت خیمه گاه حضرت اباعبدالله الحسین(ع) رفتند. و حبیب ابن مظاهر فریاد زد: «ای گروه بانوان و حرمهای رسول خدا(ص) این شمشیرهای جوانمردان شماست که سوگند یاد کردهاند در غلاف نکنند مگر اینکه گردن دشمنان را بزنند و این نیزههای جوانان شماست که قسم خورده اند به زمین نیفکنند مگر اینکه به سینههای دشمن فرو کنند». در دهه اول محرم الحرام و تا شب هشتم، نجفیهای مقیم قم با حرکت دسته مشق شمشیر به سمت حرم حضرت فاطمه معصومه(س) به عزاداری میپردازند.
مراسم سنتی مشعل گردانی در قم
مراسم سنتی مشعل گردانی هر ساله در شب های هشتم، نهم و دهم محرم الحرام توسط نجفی ها و کربلایی های مقیم قم برگزار می شود. مشعل های حمل شده در این مراسم نمادی از مشعل هایی هستند که خیمه گاه سیدالشهدا(ع) را به آتش کشیدند و نواختن گسترده طبل ها نیز یادآور نواختن طبل در زمان حمله لشگر یزید به خیمه گاه و اهل حرم است که با صدای بلند نواختن طبل مانع از شنیده شدن صدای زنان و کودکان شوند.
منبع: شبستان
کلیدواژه: عزاداری در قم امام حسین ع عزاداری ها معصومه س خانه حاج معروف قم دسته ها حاج سید نجفی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۱۷۳۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برای کار التماس نمیکنم
اوهمچنین کارگردانی سریال آینه را که در دهه ۶۰ از تلویزیون پخش میشد وبسیار پرمخاطب بود، برعهده داشته است. لطفی در سینما نیز دو فیلم سرخپوستها و پاکباخته را ازخود به یادگارگذاشته است.مخاطبان تلویزیون لطفی رابیشتر با سریال خانه به دوش و نقش اصلان به یاد میآورند. این هنرپیشه پیشکسوت تاکید میکند که نقش اصلان را بهعنوان یک کاراکتر منفی و منفور با طنز و کمدی درآمیخته تا شخصیتی جذاب و ماندگار خلق کند. گفتوگو وخاطرهبازی با غلامحسین لطفی و بیان برخی مسائل از زبان او برای اولینبار جذاب است و ماحصلش هم خواندنی. کارگردان وبازیگری که نیمقرن ازفعالیتهای هنریاش میگذرد و با کولهباری از تجربه دارد قطعا خاطرات و ناشنیدههای زیادی برای گفتن دارد.
این روزها چه میکنید؟
حدود ۱۰سال است که در قزوین زندگی میکنم و در این مدت فقط در فیلم نارگیل دو بازی داشتهام. اکثر مواقع در خانه هستم و فیلم میبینم، کتاب میخوانم و شعر مینویسم. از آن آدمهایی نیستم که بگویم چون تنها هستم، بنشینم و در و دیوار را نگاه کنم تا عمرم بگذرد. فیلم زیاد میبینم، در حدی که اگر بر بدن من تیغ بکشید به جای خون، فریمهای فیلم بیرون میزند.
شما در دهه ۷۰ و تا حدودی ۸۰ بازیگر به نسبت پرکاری بودید اما ناگهان خیلی کمکار شدید. چه اتفاقی افتاد؟ آیا خودتان در انتخاب نقشها سختگیر بودید؟
اوضاع و احوال ساخت فیلم چند سالی است که خیلی بد شده. ۱۵سال پیش هم سر فیلمبرداری سریال بایرام، سقوط کردم و کمر و پاهایم دچار آسیب شد. از طرف دیگر، پیشنهادات زیادی داشتم اما دندانگیر نبودند. نقشهای شبیه به هم را بازی نمیکنم. نقش باید متفاوت باشد. متأسفانه برخی کارگردانان و تهیهکنندگان هم نقشهایی را پیشنهاد میکنند که انسان تصور میکند اینها اصلا در دنیا و جامعه امروز ما زندگی نمیکنند. وقتی من بازیگر نقش را درک نمیکنم، چگونه میتوانم بازیاش کنم؟! برای همین هم هست که خیلی از کارها با استقبال مردم مواجه نمیشوند.
با توجه به اینکه سالهاست کار نمیکنید، امرار معاشتان از چه طریق میگذرد؟
من استثنائا جزو کارگردانان استخدام وزارت ارشاد هستم و یک حقوق پایه دریافت میکنم، در صورتیکه دکترای کارگردانی دارم. به هرحال، باهمین حقوق حداقلی کنار آمدهام.اگر طلبهایم دربازیگریام را پرداخته بودند و پسانداز میکردم، الان میلیاردر بودم.
در جایی خواندم که شما یک شهربازی و کافیشاپ در قزوین دارید. واقعیت دارد؟
نه، اصلا صحت ندارد. ۱۵سال پیش برای راهاندازی یک شهربازی اقدام کردم اماآنقدر برایم زدند که پشیمان شدم ورهایش کردم.
سکونت در قزوین و دوری از تهران در فعالیتتان تأثیرگذار نبوده است؟
تهران هم که بودم بیشتر با تلفن کار میکردم. از آن بازیگرانی نبودم که هر روز در دفاتر فیلمسازی باشم و برای کار التماس کنم یا برای فلان تهیهکننده هدیه بخرم. اگر از گرسنگی بمیرم هم چنین کاری نمیکنم. معتقدم اگر خودشان به فکر من بازیگر بودند ارزش دارد، نه اینکه خودم را تحمیل کنم. دور از ادب و فرهنگ من هنرمند است.
در کارنامه بازیگریتان نقشهای متفاوت و ماندگاری دیده میشود اما مردم همچنان شما را بیشتر با نقش اصلان سریال خانه به دوش به یاد میآورند.
اصلانی که من بازی کردم یک نقش منفی کاملا منفور بود. همیشه از نقشهای منفی استقبال کردهام چراکه میدانم در این نقشها چیزهایی نهفته است که بازیگر میتواند ارائه کند. البته من اصلان را از قالب یک کاراکتر منفی خشن درآوردم و با طنز درآمیختم، طوری که وقتی او در دو سه سکانس نباشد، مخاطب دنبالش میگردد. بازیگر باید تلاش کند تا کارهایش برای مردم تکراری و یکنواخت نباشد. من نقشهای متفاوتی ازجمله کارگر، پلیس، پزشک و...بازی کردهام. در جوانی با یک ضبط صوت در پارکها با مردم صحبت میکردم و ارتباط میگرفتم. دیالوگهای کارمندان بازنشسته را یادداشت و روی صحبتها، لباسها و حرکاتشان تحقیق میکردم تا نقشم با واقعیت یکی شود. تمام توانم را برای نقش میگذاشتم. بازیگر نباید فقط دیالوگ را حفظ کند و کارگردان هم خوشش بیاید. باید برای نقش زحمت کشید. من به خودم سخت میگرفتم تا نقش به دل مردم بنشیند. مثلا وقتی نقش یک نمایشگاهدار را داشتم مردم فکر میکردند واقعا نمایشگاهچی هستم. با تحقیقات این کار را انجام میدادم.
همین اواخرشبکه آیفیلم درحال بازپخش سریال خانه بهدوش بود.به نظرتان چراباوجودگذشت۲۰سال این سریال باوجود بازپخشهای متعدد، همچنان مخاطب دارد؟
نزدیکان من حتی سیدی این سریال را در خانه دارند. خانه به دوش یک کارگردان خوب مثل رضا عطاران داشت و انتخاب نقشها در آن به درستی صورت گرفته بود. یک کارگردان آمریکایی میگوید اگر بازیگران درست انتخاب شده و سر جای خودشان باشند، ۸۰ درصد کار یک فیلم انجام شده است. در خانه بهدوش هم هر کسی سر جای خودش بود. بیشتر سریالهای قدیمی همچنین وضعیتی داشتند. بهنظرم در حال حاضر آیفیلم یکی از موفقترین شبکههای تلویزیون است، چون سریالهای قدیمی و خاطرهانگیز را پخش میکند. البته من نقشهای خوب زیاد داشتهام و فقط به اصلان محدود نمیشود اما مردم از اصلان خوششان آمده و مرا با این کاراکتر میشناسند.
خودتان کدام نقشتان را بیشتر دوست دارید؟
در سال ۱۳۶۱که دانشجوی سال دوم بودم نقش مالکوم ایکس از رهبران سیاهپوست آمریکا را بازی میکردم که در سخنرانی کشته میشد.۴۵دقیقه در سخنرانی حرف میزدم. مرتب باید صدایم را بالا و پایین میکردم تا یکنواخت نباشد و مخاطب دلزده و کسل نشود. خودم این نقشم را خیلی دوست دارم.
علاوه بر بازیگری، تجربه کارگردانی دو فیلم هم در سینما دارید. چرا روند فیلمسازیتان ادامه پیدا نکرد؟
فیلم ساختن پول میخواهد؛ باید تهیهکننده و سرمایهگذار باشد. من الان هم مدام در حال نوشتن هستم و سناریو زیاد دارم. اجازه نمیدهم مغزم زنگ بزند.
یکی از فیلمهایتان پاکباخته است که اتفاقا فروش خوبی هم داشت.
پاکباخته یک فیلم سفارشی بود. سوژه فیلم تکراری بود اما طوری ساختمش که تکراری به نظر نرسد. کار خوبی هم شده بود. آن زمان آقایان اکبر عبدی و علیرضا خمسه با هم قهر بودند. با فیلم پاکباخته آشتیشان دادم. این دو غول بازیگری در فیلم روبهروی هم بازی کردند.
در تلویزیون هم سریال موفق آینه را کارگردانی کردهاید که در زمان خودش فوقالعاده پرمخاطب بود.
درهمه جای دنیا وقتی سریالی موفق میشود ادامهدار میشود ولی در ایران اینگونه نیست و برعکس عمل میکنند. وقتی سریال آینه را میساختم حتی پشت صحنه برایم مهم بود.درکارسختگیرهستم ولی درحال حاضر کسانی هستند که فرق قاشق وچنگال را نمیدانند و به همینخاطر دوست ندارم با آنها کار کنم.
یکی ازبازیهای ماندگار دیگر شما به فیلم پرده آخر بازمیگردد.حیف نیست که کارگردانی مثل واروژ کریم مسیحی فقط دو فیلم ساخته باشد؟
بالاخره همه ما یک دلیل برای کمکاری داریم.آقای کریم مسیحی دستیارآقای بیضایی بودند و کارشان درخشان و عالی بود. امیدوارم همیشه تندرست باشند. کارگردان و نویسنده درجه یکی هستند. حیف است که ایشان کنار گذاشته شوند و نتوانند کار کنند. هرازگاهی در فضای مجازی عکس من و چند همکارم را میگذارند و از بیکاری ما مینویسند اما الان با قاطعیت میگویم که کسی نمیتواند ما را کنار بگذارد و خودمان نمیخواهیم با هر شرایطی کار کنیم.
در سریال شب روباه هم یک تیپ جدید و جالب از پلیس ارائه دادید. یک کارآگاه به شدت خونسرد که همیشه یک پاکت آلبالو خشکه در جیب داشت و به همه و حتی مظنونین تعارف میکرد.
تا به امروز هیچ خبرنگاری حرف شب روباه رابا من نزده بود وبرایش مهم نبود.شب روباه یکی ازبهترین سریالهای کارآگاهی است که نسخه سینماییاش هم ساخته شد. یکی ازبهترین بازیهایم در نقش استوار سجادی شب روباه است. این سریال راخیلی دوست دارم.
میان کارگردانی و بازیگری کدام را ترجیح میدهید؟
هر دو را دوست دارم اما درحال حاضراولویت من،کارگردانی است.البته اگر پیشنهادخوبی هم دربازیگری داشته باشم قبول میکنم.
شما با کارگردانان بزرگی مثل مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، واروژ کریم مسیحی، شاپور قریب و ... کار کردهاید. دوست داشتید با کدام فیلمساز همکاری داشته باشید و فرصتش پیش نیامد؟
دلم میخواست با مرحوم مهرجویی کار کنم که متأسفانه فرصت نشد. برخی هنرپیشهها شانس میآورند و با کارگردانان بزرگ کار میکنند. امیدوارم در آینده فرصت همکاری با فیلمسازان بزرگ را داشته باشم.